سرگذشت فرزند بزرگترین تولید کننده شراب در ایتالیا !

کانال یک تلویزیون ایتالیا در روز ۳ آوریل ۲۰۰۷ (13 فروردین 1386)خبر پیدا شدن جسد کنت «لوکا گائتانی لاواتلی» ۵۷ ساله ،فرزند یکی از بزرگترین و معروفترین تولیدکنندگان شراب در ایتالیا که به سلطان شراب معروف است، را می‌دهد. کارخانه‌ای که اینک به دست برادرش جلاسیو  به همراه مراکز حشا اداره می‌شود.

لوکا از زمان کودکی از دوستان ادواردو آنیلی فرزند “جیانی آنیلی“، از سرمایه‌داران معروف ایتالیا و مالک شرکت ماشین‌سازی فیات، چندین بانک خصوصی، چندین شرکت طراحی مد و لباس،‌ باشگاه اتومبیل‌رانی فراری، باشگاه فوتبال یوونتوس و… بود.

ادواردو در سال ۱۹۷۴ در ۲۰ سالگی با قرآن آشنا شد و پس از مطالعه و بررسی پیرامون قرآن و تحت تأثیر قرآن مسلمان شد و در یک مرکز اسلامی در نیویورک شهادتین را به زبان جاری کرد و در فروردین سال ۱۳۵۹ در پی آشنایی با محمدحسن قدیری ابیانه، رایزن مطبوعاتی وقت سفارت ایران در ایتالیا، شیعه شد و نام او را مهدی گذاشتند.

 لوکا در سال ۱۹۸۸ به همراه ادواردو آنیلی به ایران آمد. در آن زمان ادواردو از طرف شبکه یک تلویزیون ایتالیا مسئول تهیه یک فیلم مستند در مورد ایران شده بود. ادواردو با اعمال نفوذ خود توانسته بود مجوز ساخت چنین برنامه مستندی را بگیرد. او خود مسئولیت ساخت مستند را بر عهده گرفت تا مستندی متفاوت و مبتنی بر حقایق جنگ و ایران بسازد؛ فیلمی که بعداً از تلویزیون پخش شد.

در این سفر “ادواردو” دوست خود، لوکا گائتانو لاواتللی را به عنوان فیلمبردار با خود به ایران آورد. در این سفر ادواردو به دوستان ایرانی خود گفته بود که یک «هل» برای اسلام آوردن لوکا کافی است و از آن‌ها می‌خواهد که با لوکا صحبت کنند.

دکتر قدیری ابیانه می گوید در ملاقاتی در هتل آزادی تهران با او داشتم به این نتیجه رسیدم که او در کلیات اسلام مشکلی ندارد، اما عاملی باعث می‌شود که از پذیرش اسلام امتناع کند. با شناختی که از تبلیغات ایتالیا در مورد اسلام و حجاب و وضعیت زن در اسلام داشتم، متوجه شدم مشکل او فلسفه حجاب در اسلام است. وی افزود: لذا در این مورد با او صحبت کرده و فلسفه حجاب در اسلام و قوانین در مورد زن را تشریح کردم. این مسئله برای لوکا که از خانوادای بود که از طریق فحشا و مشروبات الکلی به ثروت افسانه‌ای دست یافته بود، بسیار جذاب بود و بلافاصله مسلمان و شیعه شد. سپس به اتفاق هم به منزل آیت‌الله سید علی گلپایگانی واقع در یوسف‌آباد می‌روند و آنجا مراسم تشرف لوکا به تشیع برگزار می‌گردد. لوکا در این سفر به همراه ادواردو به مناطق جنگی سفر می‌کند.

لوکا ناچار بود بین ثروت و عقیده یکی را انتخاب کند و او نیز مثل ادواردو عقیده را برگزیده بود. زندگی ساده و شغل فیلمبرداری را بر تولید مشروب و فعالیت در امور مستهجن را ترجیح داد و به خاطر عقایدش توسط خانواده منزوی و مترود شد و سرانجام به طرز مشکوکی به شهادت رسید.

شباهت قتل هر دو نفر (ادواردو و لوکا) نشان می‌دهد که قتل توسط یک گروه انجام شده است با این تفاوت که لوکا از نظر جسمانی قوی‌تر از ادواردو بوده و مقاومت‌هایی از خود نشان داده است و زخم‌هایی بر بدن او مشاهده گردیده است که پلیس در صدد نسبت دادن آن به زخم‌های هنگام پرت شدن از پل است. حال آنکه اگر او خود را از پل پرت کرده بود نباید مسیر راه پله به خون او آغشته باشد!

یکی از تاکتیک‌های صهیونیست‌ها برای تمرکز ثروت ازدواج با افراد بسیار ثروتمند است تا از این طریق ثروت به فرزندان یهودی‌زاده برسد، اما توطئه در اینجا ختم نمی‌شود بلکه مرگ و میر در خانواده‌ای که یکی از آن‌ها با زنی یهودی ازدواج کرده است، شروع می‌شود. به نحوی که سهم ارث وارثین یهودی افزایش یابد. این همان بلایی است که بر سر خانواده ادواردو آمد و ظاهراً خانواده گائتانی نیز احتمالاً دچار آن شده است.گفتنی است که ثروت خانواده “ادواردو آنیلی” بعد از به قتل رسیدن مشکوک وی به خواهرزاده یهودی او رسید!

منابع : سایت دکتر قدیری ابیانه ، جهان نیوز